زنده یاد فرخی یزدی که الهی نور به روحش بباره، یه رباعی داره که میگه: تا عمر بود، درستی آئین من است/ بدخواه کژی، مسلک دیرین من است/ آزادی و خیر خواهی نوع بشر/ مقصود و مرام و مسلک و دین من است

من بیشتر اشعار این شاعر علی الخصوص این شعرش رو خیلی دوست دارم، با این تفاوت که قبلا میتونستم همینقدر زیبا باشم (همینقدر درست زندگی کنم) ولی حالا، فکر میکنم دیگه مثل سابق برام مهم نیست‌ و وقتیکه بهش فکر میکنم، به نظرم این در من نوعی خشونته؛ اینکه دیگه خیلی چیزا مثل سابق برام اهمیت ندارند و نمیدونم که قراره تا کی اینجوری باشه اما... بگذریم.

-حتی اگه روز به روز عاصی تر، من اینی که هستم رو همه جوره میپذیرم. اصلا مهم نیست که مثل سابق فکر نکنی عزیزم. من حتی عاصی و زخمی و کلافه و ناامید و خسته و آسیب دیده، دوستت دارم. بیشتر از همیشه.